ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
صبح زود خانه پر شده بود از صدای خدا، از صدای برخورد قطره های باران با کاشی های حیاط، پس زده شدن رود ها از طرف ناودان ها، پیچیدن باد میان شاخه های درخت سیب.
امروز روز عشق بازی طبیعت است. روزی که همه کائنات حالشان خوب است. باد میتابد و میپیچد و قطره های باران را شکسته و به هر سو تاب میدهد اب های جمع شده در چاله ها را میساید. شاخه های خشک درختان که دیگر توانی ندارند به ساز این فرزند ناخلف طبیعت مانند رقاصه های مشهور میرقصند و صدای هووو کشیدن طبیعت به این هنجار شکنی از هر سو به گوش میرسد.
درخت فندق گوشواره های زردش را به گوش اویخته و به دست باران سپرده تا انها را با اب جلا دهد و باران نیز کم کاری نکرده و مروارید های اشکی لرزانی را به انتهای گوشواره ها افزوده است. دریا در پای درختهای انجیر، سیب و باغچه رشد کرده است.دریا در باغچه مان جا شد است.
زمستان این سال با طبیعت وداع کرده و به خواب زمستانی رفته است. شاید هم به پاییز وقت بیشتری برای باریدن داده است و یا از دست ما در گوشه های چمپاتمه زده و پناهنده شده است.
اینجا باید چراغ را خاموش و فقط چای خورد. چای داغ، که بخاری از روی ان سر بر می اورد.
پ.ن: کلا هر چی که به طبیعت مربوط باشه سنسور های منو فعال میکنه و ذوق نویسندگی رو ازاد.
راستی هنوز چند تا از برگ های درخت مو مونده. راستش خیلی هم زشتن.
عکس هم از دریای باغچه ست با انعکاس شاخه های کج و معوج
باد بقچه شو زد زیر بغلش و رفت دنبال کارش.
اول بارون اومد و صدای خاک ها رو در اورد
بعدش هم هوا سرد شد و قطره های بارون به اب تبدیل شدن
رو درختا انگار قطره قطره مروارید نشسته
اجزا و عناصر طبیعت دارن بروشور خلاقیت درست میکنن
پ.ن: چند روزه که فقط از خورشید خبری نیست که خب اونم باید برعکس مسئولین ما میدون رو خالی کنه یا نه. همیشه که نمیشه در صحنه بود. مگه نه؟؟؟؟