"مرغآمین"

"مرغآمین"

فکر میکنم که این ترنم موزون حزن تا ابد شنیده خواهد شد
"مرغآمین"

"مرغآمین"

فکر میکنم که این ترنم موزون حزن تا ابد شنیده خواهد شد


صبح زود خانه پر شده بود از صدای خدا، از صدای برخورد  قطره های باران با کاشی های حیاط،  پس زده شدن رود ها از طرف ناودان ها،  پیچیدن باد میان شاخه های درخت سیب. 

امروز روز عشق بازی طبیعت است. روزی که همه کائنات حالشان خوب است. باد میتابد و میپیچد و قطره های باران را شکسته و به هر سو تاب میدهد  اب های جمع شده در چاله ها را میساید.  شاخه های خشک درختان که دیگر توانی ندارند به ساز این فرزند ناخلف طبیعت مانند رقاصه های مشهور میرقصند و صدای هووو کشیدن طبیعت به این هنجار شکنی از هر سو به گوش میرسد.

درخت فندق گوشواره های زردش را به گوش اویخته و به دست باران سپرده تا انها را با اب جلا دهد و باران نیز کم کاری نکرده و مروارید های اشکی لرزانی را به انتهای گوشواره ها افزوده است. دریا در  پای درختهای انجیر، سیب و باغچه رشد کرده است.دریا در باغچه مان جا شد است.

زمستان این سال با طبیعت وداع کرده و به خواب زمستانی رفته است. شاید هم به پاییز وقت بیشتری برای باریدن داده است و یا از دست ما در گوشه های چمپاتمه زده و پناهنده شده است. 

اینجا باید چراغ را خاموش و فقط چای خورد. چای داغ،  که بخاری از روی ان سر بر می اورد.


پ.ن: کلا هر چی که به طبیعت مربوط باشه سنسور های منو فعال میکنه و ذوق نویسندگی رو ازاد. 

راستی هنوز چند تا از برگ های درخت مو مونده. راستش خیلی هم زشتن.

عکس هم از دریای باغچه ست با انعکاس شاخه های کج و معوج



باد با برگ درختان میعادی دارد!!


 

در زمستان باد دارد غوغا میکند و اجر های نارنجی خانه ها را میساید و سرما را هل میدهد تا به گونه های عابران بوسه بزند. برگ های بدبخت که در پاییز و زمستان همانند بینوایانی مجبورند با تمام کائنات بجنگند و برای ذره ای حیات تقلا کنند. برگ ها دیگر تمام عناصر طبیعت را به تنگ اورده اند و حال نوبت باد است که بر این لشکر شکست خورده زرد روی بتازد.

درختان با هر تکان باد بر خود میلرزند و از شکست شاخه ها میترسند. باد شاخه های ظریف مو را بر زمین انداخته و درخت سیب تنومند دارد به این بیچارگی مینگرد.

گرد و خاک هم دارد با باد میوزد و گاهی هم روی شیشه ای، برگی مینشیند و از تقلا می ایستد.

عشق بازی انگشتان باد را میان موهایم دوست دارم. باد بر هر مویم بوسه میزند. شوخی باد با رخت های چلانیده شده برایم بانمک و شیرین است  و موجی که بر تن پیراهنم می اندازد مرا به شوق می اورد.

در اینجا باد میتازد و ابر ها میل به باریدن دارند. در اینجا هوا خوب است.


پ.ن: شرح حال هوای امروز به زبان مرغآمین

همیشه غم منو میخوندید کمی هم حس خوب رو از طرف من دریافت کنید.

کلا  عناصر طبیعت میتونن منو به شوق و ذوق بیارن. امیدوارم این هوا اخرش با یه بارون به اوج شکوه خودش برسه.

عنوان هم از فروغ فرخزاد دوست داشتنیه