ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
این روز ها تلویزیون بیش تر از هر وقت دیگری جنازه قورت داده. دهنش را که باز میکنی مشتی جنازه برروی گل های بیفروغ قالی میریزد. شمار جنازه هایی که روز به روز افزون میشوند و گور های دسته جمعی وبا و طاعون را تداعی میکنند.
حال دلمان را که بپرسی سستی فریاد میکشد. بیماری میان درز تنمان رفته، مانند ابی که میان ترک های زمین فرو میرود. روحمان تب دارد و سینه اش درد میکند. بیشتر از هر وقت دیگری تنهاست و خنده های دسته جمعی از لبانش پر زده.
و...
پ.ن: به قول شاملو( برای درد هایم.../ برای ما، برای این همه تنهایی/ ای کاش خدا کاری کند)