"مرغآمین"

"مرغآمین"

فکر میکنم که این ترنم موزون حزن تا ابد شنیده خواهد شد
"مرغآمین"

"مرغآمین"

فکر میکنم که این ترنم موزون حزن تا ابد شنیده خواهد شد

برگ بارید!!!


امروز صبح کاذب، قبل از آنکه خورشید بتواند پشت چشم برای ابرها نازک کند ابرهای شیطان که ابستن باران بودند پیش دستی کردند و آسمان را از حجم سیاه خود پر کردند. باران هم امروز با باد تبانی کرده بود. وقتی که باد از پاهای برگ ها میگرفت و می کشید تا بر زمین خیس بیفتند باران هم به کمکش میشتافت و بر شانه های نحیف برگ ها میزد و میگفت: یالا رفیق بیفت دیگر. تمام قوت درخت بیچاره را ربودی.

امروز زمین خیس بود از برگ های رنگی.


پ.ن: هنوز بارون و ابر دارن به شیطنت ادامه میدن. دلم واسه برگ های پیر سوخت. 

نظرات 3 + ارسال نظر
Baran چهارشنبه 26 آذر 1399 ساعت 22:00

بله!بله!سپاس از امید بخشی تون
قربان شما

Baran چهارشنبه 26 آذر 1399 ساعت 21:15

من با خوندنش متصور و کیفور شدم
بله،من ام عاشق عطرو بوی خاک نمورم.والان عطرش پیچید تو سرم
ممنون از شما که خیلی خوب و عالی می نویسید

امیدوارم با عشقتون محشور بشید.
و ممنون از توجهتون.

Baran چهارشنبه 26 آذر 1399 ساعت 11:54


خیلی باحال بود.خیلی. . .

خوشحالم که لذت بردید.
شما با خوندنش این همه کیف میکنید ببینید من با دیدنشون چطور میشم. عاشق بوی خاک بارون دیده ام.
ممنون از توجهتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد