ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
لایه ای درد
لایه ای زخم
لایه ای رنج
میشود چیزی به نام انسان
و اینگونه انسان از درون میشود نمایی از یک سنگ رسوبی. لایه ها در گذر زمان بر روی یکدیگر انباشته و سخت میشوند و لایه بالایی لایه پایینی را بیش از پیش میفشارد. در میان سنگ های رسوبی اسکلت هایی هم دیده میشود. اسکلتهایی از جنس شادی و خوشی ادمی. اسکلت نه، خرده استخوان.
سخت ترین و اثرگذارترین قسمت این مجسمه بد نما همین اولین لایه است. همان اولین ضربه و تلخی. پس از ان دیگر روح غم و سختی را اسان میپذیرد. با ان خو نمیگیرد یا برایش اسان نمیشود فقط ان را اسانتر میپذیرد و به هر خوشی کوچکی مشکوک میشود که مبادا غمی در زیر بوته های تاریکی کمین کرده باشد.
هر چه قدر درد و رنج ادمی بیشتر باشد، شناختنش سخت تر است و گاهی چون چاله ها و زخم های روحیش برای دیگران عیان نیست بی معنی جلوه میکند.
این مجسمه های بدنما اغلب پنهان، ساکت، مغموم و در خود فرورفته هستند.
ما هیچ وقت کسانی را که ما را در اوج سختی ها دیده و درک کرده اند فراموش نمیکنیم. این افراد همراه با سختی ها به خورد روح ما داده میشوند و پیوندی عمیق با روح ما پیدا میکنند. کسانی که روح ما را در بی دفاع ترین حالت خود لمس کرده اند و در زخم هایمان شریک شده اند و چه حسی در زیر ناملایمات میتواند بهتر از حس همدری و یا کسی که تمام زاویه های وجودت را بشناسدباشد، کسانی که با رنج هایت همراهی و با تو جاده های داغ را طی کرده باشند و از دریچه نگاه تو به پیچ وخم جاده نگاه کرده باشند.
کسانی در زندگی ما هستند که وقتی در اوج نا امیدی ها سپرها را زمین انداخته ایم در کنارمان بودند نه در مقابلمان با شمشیری در دست. کسانی که از ضعف ما برعلیه خودمان استفاده نکردند و گاهی با ما زانوی غم بغل کرده و قطره اشکی ریخته اند و گاهی ارام دست بر شانمان گذاشتند و مثل خودمان با چشمان به غم نشسته به اتفاقات کنترل ناپذیر زندگیمان خیره شده اند.
عده ای پیوندی دیرینه با روح ما دارند. روح ما انها را در خود قبول میکند و گاهی میتواند انها را با خود حمل کند. اینها اشناترین و مقبول ترین جزو ما هستند. کسانی که پیششان حراف ترین هستیم و زیبا لبخند میزنیم.
پ.ن: این ادما شاید تو سختی ها به ما کمک انچنانی نکنن اما میتونن گاهی اثر ضربه ها رو کاهش بدن.
شاید از طرف تو کاری نکنن اما همین که در مقابلت نباشن و به حرفت درست حسابی گوش بدن خیلی تسکین دهنده است.