ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
انسان نخی پوسیده از تجربه هاست. تجربه هایی در طول تاریخ که انسانیت را پاره کرده است انسان ها را نخ نما. جنگ صد ساله، جنگ بیزانسی ها، جنگ های صلیبی، جنگ جهانی اول و سوم مرد چاق و پسر کوچک، جزام، وبا، طاعون و حال هم کرونا. دایناسور ها با ان قدرت در این دنیای وحشی منقرض شدند، اما انسان ها با این همه مصیبت و سختی از بین نرفتندو ب راحتی در حین رانندگی با اهگ همخوانی میکنند و بر روی فرمان ضرب میگیرند . در پشت پنجره چای مینوشند و متفکرانه به نمای پشت شیشه نگاه میکنند.انسان ها میبوسند و در آغوش میکشند و می رقصند و با یکدیگر به معاشقه میپردازند. انسان همچنان زنده است فقط انسانیت در میان طاعون و وبا مرده است و هدف موشک های اتمی هیروشیما و ناکازاکی قرار گرفته است و چند متر گرد و خاک بر رویش نشسته است.
انسان با این همه مصیبت زنده است. پس ناکامی ها در طول زندگی، ما را نمیکشد. خواسته هایی که به رویا بدل شده اند، ما را نابود نمیکنند. فقط گاهی نصف شب وقتی همه به خواب رفته اند ما یاد خود می افتیم و وقتی به او سر میزنیم و حال بدش را میبینیم فقط پتویی کلفت و خفگان اور بر رویش میکشیم سپس به ارامی از کنارش میگذریم و میگذاریم همانطور ارام و بی صدا به مرگ تدریجی خود ادامه دهد. حال بد خود درون ما، ما را از بین نمیبرد. او با تحمل تمامی سختیها ارام در ما به خواب رفته است. او بی ازار ترین و منزوی ترین وجه درون ماست. ناکامی ها، رویاها، زخم ها، خواسته ها، تمام تلاش های بی ثمر و... بر تن این خود هک شده اند.
میگویند
از هر چیز کمی باقی می ماند
در شیشه کمی قهوه
در جعبه کمی نان
و در انسان
کمی درد...
پ.ن: متن پایانی از تورگوت اویار