ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
الان داشتم نوشته های اخیر وبلاگ را میخواندم
در انتهای همه انها ابراز نفرت کرده ام
و این نشان دهنده اینه که اوضاع چقدر در هم پیچیده
یعنی بیشتر خودم با خودم درگیرم
و به خواننده چقدر حس بد میدم
متاسفم واقعا
شرمنده بخاطر این حجم حال بدی که با کلماتم بهتون تزریق میکنم
واقعا نمیخوام حال ادما رو بد کنم یا منو به چشم یک گوشت غرغرو ببینن
فقط دیگه مغزم که پر میشه مجبورم اون حال بد رو بریزم بیرون و بعدا که نوشته هام رو میخونم میبینم چه زخم چرکی پر از ناله ای رو خلق کردم
متاسفم
آدم اگه غرغرهاش رو توی وبلاگ ننویسه پس چی کارشون کنه
حس میکنم مخاطب رو خسته و کلافه میکنم
ولی دست خودم نیس که