ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
لایه ای درد
لایه ای زخم
لایه ای رنج
میشود چیزی به نام انسان
و اینگونه انسان از درون میشود نمایی از یک سنگ رسوبی. لایه ها در گذر زمان بر روی یکدیگر انباشته و سخت میشوند و لایه بالایی لایه پایینی را بیش از پیش میفشارد. در میان سنگ های رسوبی اسکلت هایی هم دیده میشود. اسکلتهایی از جنس شادی و خوشی ادمی. اسکلت نه، خرده استخوان.
سخت ترین و اثرگذارترین قسمت این مجسمه بد نما همین اولین لایه است. همان اولین ضربه و تلخی. پس از ان دیگر روح غم و سختی را اسان میپذیرد. با ان خو نمیگیرد یا برایش اسان نمیشود فقط ان را اسانتر میپذیرد و به هر خوشی کوچکی مشکوک میشود که مبادا غمی در زیر بوته های تاریکی کمین کرده باشد.
هر چه قدر درد و رنج ادمی بیشتر باشد، شناختنش سخت تر است و گاهی چون چاله ها و زخم های روحیش برای دیگران عیان نیست بی معنی جلوه میکند.
این مجسمه های بدنما اغلب پنهان، ساکت، مغموم و در خود فرورفته هستند.
درود و سپاس بابت حضورتون
_____
مبادا غمی در زیر بوته های تاریکی کمین کرده باشد.
من همیشه از همین جمله ی بالایی که شما نوشتین خوف دارم. غمی که پس شادی باشه.
خیلی خوب نوشتین به خصوص لایه ها رو . به نظرم لایه ی زخم هسته ی مرکزی ست
خیلی ممنون از حضورت
زخم ها به نظرم میون همه لایه ها هستن. گاهی این لایه ها همه جاشون پر از کبودی و زخمه
عجیباغریباااا
یا حضرت فیل
بله
به ما یاد دادن دگر گونه ببینیم دگر گونه بنویسیم
بخوایم بشینیم زار بزنیم،وقت و اشک و نفس کم میاریم.





بهتر نیست به همین خرده خوشیها دلمونو خوش کنیم؟
دارم بخش زمین شناسی علوم رو با فلسفه تدریس میکنم
. لطفا توجه کن