"مرغآمین"

فکر میکنم که این ترنم موزون حزن تا ابد شنیده خواهد شد

"مرغآمین"

فکر میکنم که این ترنم موزون حزن تا ابد شنیده خواهد شد

......ادام نه بولسون

افتاب برف های یک روزه را سوزانده. گربه ی سفید نری با میو های کش دار از دیوار پایین می اید. صدای ازار دهند گربه ها در جفت گیری گوش ها را ازار میدهد و بینی را چین می اندازد. مردی با برف ها به بر هم زنی این مراسم میرود. گل قاشقی برگ هایش را ریخته و کچل شده. زنی پیر از درد دست ناله میکند. از دکتر می ترسد. چون از اینکه دکتر به او بگوید چه دردی دارد هراس دارد. همه ادم ها از فهمیدن حقیقت واهمه دارند برای همین حاضرند درد نفهمیدن را تحمل کنند. 

در جایی که پرده ها تماما خانه را تاریک کرده سزن میخواند. 

آمین از نور فراریست. باید برای فصل زمستان پرده هایی سیاه بخرم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد